فرشته طرد شده و اهریمن رادیو (Fallen Angel and Radio Demon)
پارت 3
خواندن کتاب برای هاسک و نیفتی بود.(اوخدا چه مهربوننننننن)هاسک پایین مبل نشسته بود و نیفتی بغل الستور بود و با اشتیاق به کتابی که الستور میخواند گوش میداد
«و اینکه اون اومد و اینکه چاقو رو داخل قلب پدرش کرد»
_«واییی،اونجا سوسکم بود یا نه»
«نه ولی در واقع پدرش مادرشو کشت و اون پسر برای انتقام پدرشو کشت»
هاسک حرفی نمیزند و ویسکی میخورد خیلی عصبی بود
یهو الستور چشمش به لوسیفر افتاد:«عه پس اومدی»نیفتی بغل الستور خوابش برد و الستور کتاب و بست :«هاسک تموم شد لطفا گمشو» هاسک:«با کمال میل»و رفت و درو محکم بست و خیلی عصبی بود لوسیفر رفت پیش الستور
«دقیقا میخوای منو کجا ببری»
_«این یه سوپرایزه در ضمن اون اردکه جا کلیدی بود»
«میدونم»
الستور پا شد غیب شد و بعد از چند ثانیه یهو برگشت لوسیفر نزدیکش شد و گفت:«چقد زیبا شدی» الستور گفت:«زیبا تر هم خواهم شد»الستور لوسیفر و بغل کرد:«اماده ای»لوسیفر لبخندی زد:«اوه...اره»و الستور یه تلپورت زد و به یه...
.
.
the end 🎀
.
.
پارت بعدی تا 14 تا لایک😆پایان پارت 3
خواندن کتاب برای هاسک و نیفتی بود.(اوخدا چه مهربوننننننن)هاسک پایین مبل نشسته بود و نیفتی بغل الستور بود و با اشتیاق به کتابی که الستور میخواند گوش میداد
«و اینکه اون اومد و اینکه چاقو رو داخل قلب پدرش کرد»
_«واییی،اونجا سوسکم بود یا نه»
«نه ولی در واقع پدرش مادرشو کشت و اون پسر برای انتقام پدرشو کشت»
هاسک حرفی نمیزند و ویسکی میخورد خیلی عصبی بود
یهو الستور چشمش به لوسیفر افتاد:«عه پس اومدی»نیفتی بغل الستور خوابش برد و الستور کتاب و بست :«هاسک تموم شد لطفا گمشو» هاسک:«با کمال میل»و رفت و درو محکم بست و خیلی عصبی بود لوسیفر رفت پیش الستور
«دقیقا میخوای منو کجا ببری»
_«این یه سوپرایزه در ضمن اون اردکه جا کلیدی بود»
«میدونم»
الستور پا شد غیب شد و بعد از چند ثانیه یهو برگشت لوسیفر نزدیکش شد و گفت:«چقد زیبا شدی» الستور گفت:«زیبا تر هم خواهم شد»الستور لوسیفر و بغل کرد:«اماده ای»لوسیفر لبخندی زد:«اوه...اره»و الستور یه تلپورت زد و به یه...
.
.
the end 🎀
.
.
پارت بعدی تا 14 تا لایک😆پایان پارت 3
- ۳.۲k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط